{چند پارتی جین}
پارت٢🐑
ادامه...
ویو ا/ت:
نمیدونم جین باهام چیکار داره و استرس گرفتم شاید الان وقت مناسبی باشه که بهش بگم روش کراشم و ازش بخوام دوست پسرم شه ولی حالا لباس چی بپوشم؟ 😐
بعد از کلی گشتن بالاخره یه لباس پیدا کرد و پوشید با یه آرایش ملایم
توی کافه:
ویو جین:
نیم ساعتیه که اومدم اینجا ولی هنوز ا/ت نیومده
10 مین بعد :
ا/ت هم اومد
ا/ت:عا ببخشید خیلی دیر کردم؟
جین:نه بیخیال مهم نیس
ا/ت:خب حالا باهام چیکار داری؟
جین:ببین ا/ت خیلی وقته دارم در بارهی یه موضوعی خیلی فکر میکنم و تصمیم گرفتم دلو بزنم به دریا و بهت بگم
ا/ت:خب بگو(هول شده)
جین:نمیدونم چطوری بگم.. اما.. راستش من د... وست دا.. ر. م
ا/ت:هااا؟ (شوکه)
جین:گفتم دوست دارم
ا/ت:چییی؟ (هیجان زدهههه)
جین:میگم دوست دارم..... حالا نظرت چیه؟
ا/ت:ام خب ببین جین مدتیه که منم خیلی بهت علاقه مند شدم.
ادامه پارت بعد...
✨🧚🏻♀️
ادامه...
ویو ا/ت:
نمیدونم جین باهام چیکار داره و استرس گرفتم شاید الان وقت مناسبی باشه که بهش بگم روش کراشم و ازش بخوام دوست پسرم شه ولی حالا لباس چی بپوشم؟ 😐
بعد از کلی گشتن بالاخره یه لباس پیدا کرد و پوشید با یه آرایش ملایم
توی کافه:
ویو جین:
نیم ساعتیه که اومدم اینجا ولی هنوز ا/ت نیومده
10 مین بعد :
ا/ت هم اومد
ا/ت:عا ببخشید خیلی دیر کردم؟
جین:نه بیخیال مهم نیس
ا/ت:خب حالا باهام چیکار داری؟
جین:ببین ا/ت خیلی وقته دارم در بارهی یه موضوعی خیلی فکر میکنم و تصمیم گرفتم دلو بزنم به دریا و بهت بگم
ا/ت:خب بگو(هول شده)
جین:نمیدونم چطوری بگم.. اما.. راستش من د... وست دا.. ر. م
ا/ت:هااا؟ (شوکه)
جین:گفتم دوست دارم
ا/ت:چییی؟ (هیجان زدهههه)
جین:میگم دوست دارم..... حالا نظرت چیه؟
ا/ت:ام خب ببین جین مدتیه که منم خیلی بهت علاقه مند شدم.
ادامه پارت بعد...
✨🧚🏻♀️
۲۵۵
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.